حلما جون ، تا این لحظه: 9 سال و 11 ماه و 10 روز سن داره
خاطرات سه نفری ما در رستوران سنتی در یک روز گرم بهاری
31 اردیبهشت ماه من و شما و بابایی رفتیم یه رستوران سنتی 
خیلی خوش گذشت مخصوصا به شما دختر طلای مامان 
روز چهارشنبه 31 اردیبهشت 94
نظرات (17)
بوس واسه حلما خانوم ملوس
مامانی و بابایی دخمل طلا
ممنون عزیزمممممممم
آره خداروشکر به حلما خیلی خوش گذشت از وقتی راه افتاده خیلی دوست داره جاهای جدید رو تجربه کنه 
نازنین زهرای گلم رو ببوس مامانی و بابایی دخمل طلا
ممنون گلم ان شاالله شما هم همینطور
همیشه با دختر گلت خوش باشی به وبلاگممممم سری بزن متشکرم مامانی و بابایی دخمل طلا
ممنون از دعای قشنگت ان شاالله شما هم همیشه خوش باشین دوست مهربونم
حتما میام پیشتون مامانی و بابایی دخمل طلا
چقدر خوب میتونیم از تجربیات هم استفاده کنیم این باعث افتخار دوستی همچون شما داشته باشم گلم
ماشالله چقد بزرگ شدیه خاله
ایشالله خدا نگه دارت باشه عزیزم مامانی و بابایی دخمل طلا
سلامت باشید خاله مهربونم
ان شاالله خدا مبینا نازنازی رو هم برای شما حفظ کنه
مامانی و بابایی دخمل طلا
ممنون از دعای زیبات دوست گلم ان شاالله شما هم همیشه شاد باشین دوست نازم
منم روی ماه رومیناخوشگلم و مامانی خوبشو میبوسم مامانی و بابایی دخمل طلا
خاله تازگی ها بی معرفت شدی کم میای پیش ما دلمون واست خیلی تنگ شده بود
یاسمین جوووووووووووووون خوبه؟؟؟؟؟؟؟؟
ان شاالله همیشه سالم و شاد باشین
ممنون از دعای زیبات ندای عزیززززززززززززززززززم 
و مرسی از حضور گرمتون توی وبلاگم.بازم بياين مامانی و بابایی دخمل طلا
مامانی و بابایی دخمل طلا
اینجوری کسب تجربه میشه
همون طور که توضیح دادی در مورد فاطمه جون
حس کردن 90 درصد اخلاقیات فاطمه جون شبیه حلمای منه
منم باید سعی کنم عادتش بدم روی پا بخوابه خیلی سعی کردم ولی خودشو پرت میکنه گریه میکنه و ...
ولی باید عادت کنه تا ترک شیر براش خیلی سهمگین نباشه
حتما دعاگوی شما هستم شما هم مارو دعا کنید
ممنونم ک این مدت جویای حال مبینا بودی از اینکه دوست مهربونی مثل شما دارم خیلی خیلی خوشحالم
عزیز خاله رو حتما ماچ ماچی کن
مامانی و بابایی دخمل طلا
حلما هم داره دندون درمیاره کمی ناخوش احوالههههههههههههه 
ممنون از اینکه همیشه به یاد ما هستی ناززززززززززززنینم
مبیناجونو ببوس 
میام پیشت عزیزم