*** یازده ماهگیت مبـــارک عزیــــزم ***
11 ماهگیت مبارک دختر نازم
دختر خوبم ،
اولین روزهای ورودت به 11 ماهگی مصادف شد با سال نو ، سال 1394
اولین بهاری که کنار من و بابایی بودی
یک سال متفاوت و زیباتر برای ما بود نازنینم
ان شاالله همیشه تندرست و سالم باشی و هزاران بهار
رو شاد و پرانژی تجربه کنی بهار زندگی من
لحظه تحویل سال 1394
روز شنبه اول فروردین ساعت 2 بامداد و 15 دقیقه و 10 ثانیه
عیدت مبارک دختر گلم
من و بابایی و نازدونه خانم زمان تحویل سال
حرم حضرت عبدالعظیم حسنی بودیم
شب سردی بود
روز اول عید من و بابایی رفتیم خونه مامان بزرگ و بابابزرگ
بابابزرگ رفته بودیم راهیان نور جنوب
بعدازظهر رفتیم خونه مادرجون
اینم از نمای سفره هفت سین خونمون
اینم از حلما جون و سفره هفت سین
اینجا هم گل دخترم آماده شده بره عید دیدینی
هفته اول فروردین به دید و بازدید گذشت ، اما از روز اول عید
تو بدجوری سرماخورده بودی، خیلی آبریزش داشتی
منم ازت گرفتم ولی زود خوب شدم
زیاد حال و حوصله نداشتی خیلی نگرانت بودم
منم غمگین بودم اشتها نداشتی
وقتی تصمیم به سفر گرفتیم
تصمیم گرفتیم اول شما رو ببریم دکتر بعد بریم سفر
ولی مگه تو این شهر به این بزرگی دکتر اطفال پیدا میشد
هرجا میرفتیم میگفتند 14 به بعد
خلاصه تصمیم گرفتیم با توکل به خدا بریم سفر
7 فروردین ماه ، رفتیم سفر
به همراه پدربزرگ و مادربزرگ
اینم چندتا عکس از بین راه
اولین 13 بدر با حلماجون
امسال 13 به در با خانواده دایی من و مادرجون و دایی و خاله رفتیم
به یه جای خوش آب وهوا خارج از شهر
هوا خیلی سرد بود من همش سعی میکردم زیاد از چادر بیرون نیای
آخه هنوز سرماخوردگیت بهبود پیدانکرده بود و مدام آبریزش بینی داشتی
امااااااااااااااااااااااااا
بلاخره فهمیدیم دلیل سرماخورگیت چیه؟؟؟؟؟
روز 13 بدر مادرجون یهو گفت حلما دندونای بالاش نیش زده
باورم نشد تا خودم دیدم کلی ذوق کردم
دندون سوم و چهارمت هم نیش زده بود
مبارکت باشه ماه مامان
شکوفه های اطرافمون خیلی زیبا بودن
اینم چندتا عکس از اون روزها....
15 فروردین طبیعت گردی من و بابا و حلما
18 فروردین و بازگشت از سفر
خبــــــــــــــــــــــــــر خبـــــــــــــــــــــــــر
19 فرودین ماه
از سفر که برگشتیم خیلی پیشرفت کرده بودی
19 فروردین برای اولین بار به دون هیچ کمکی بلند شدی و وایستادی
اینقدر لحظه زیبایی برام بود که نگووووووووووو
و از اون روز به بعد بیشتر و بیشتر شد
آفرین دختر زرنگـــــــــــــــــم
من همیشه بهت افتخار میکنم
20 فروردین هم رفتیم جشن عقدکنون پسرخاله من ،
خیلی تو جشن خانم بودی و اصلا مامانی رو اذیت نکردی
24 فــــــــــروردیـــــــــــن
تولد من بود
اولین تولدم با حضور گل بهارم
و بهترین هدیه این روز برای من
برداشتن اولین گام زندگیت بود
اره ماه من ، تو این روز اولین بار یه قدم برداشتی
و این قدم ها روز به روز بیشتر
و مستحکم تر شد ماشاالله
علاقه به ماشین لباسشویی
هروقت ماشین لباسشویی رو روشن میکنم سریع میای ببینی
چطوری کار میکنه
11 ماهگیت مبارکـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
28 فروردین ماه همگی دعوت بودیم خونه عموی بابایی
و اینم چندتا عکس از اون شب
البته شب تولد 11 ماهگی دختر گلمم بود
نازنین دخترم
تــــــــــــولـــــــدتــــــــ مـــبــــارکــــــــــــــــــــ