*** هشت ماهگیت مبارک عزیزم ****
8 ماهگیت مبارک جیگــــــرم
حلماجان ورودت به 8 ماهگی رو تبریک میگم گلمممممممممم
حلما و روروئک سوارررررررری
حلماجون و رانندگییییییییییییییییییییی
حلماجون تو عکس پایین شما تو یه عکس دسته جمعی بودی
که روز میلاد پیامبر (ص) برگزار شد تو خونه بابابزرگ
شما هم به خاطر اینکه تو عکس همراهی کنی
نمکدونو دادیم دستت
که حسابی استقبال کردی
تو این روز عمو روح الله ( پسرعموی بابا ) به همه بچه ها عیدی داد
گل نازنین من
گلم شما تو اواخر 7 ماهگی سرماخوردی
و کلی آبریزش بینی داشتی و سرفه میکردی
و گاهی هم عطسه
من و بابایی شما رو بردیم دکتر
آقای دکتر گفتند شما یه سرماخوردگی کوچولو خوردی
و چند تا دارو داد
البته اینو هم بگم منم از شما سرماخوردگی رو گرفتم
و حالم خیلی بد شد
و مجبور شدم چندتا آمپول بزنم
که حداقل بتونم از شما مراقبت کنم
پس از یک هفته مصرف داروها حالت خداروشکر بهتر شد
و 4 بهمن ( تولد خاله فاطمه ) داشتم بهت فرنی میدادم
که یهو از صدای قاشق متوجه شدم دخترمن
اولین مرواریدهاشو درآورده
خیلی خوشحال شده بودم سریعا به بابایی خبر دادم
کلی ذوق کرد
مردواریدهات مبارک باشههههههههه مهرررررررربونم
8 ماهگیت مبارکککککککککککککککککککککککک نفسم
البته تو تولد 8 ماهگیت سرماخورده بودی
مشخصه حال نداری
چند روز قبل از جوانه زدن اولین مروارید
مدام دستت تو دهنت بود
الهی فدات شم از بس لثه هات خارش داشتتتتتتتتتت
نازنینم
تو اواسط این ماه ، 7/5 ماهگیت
کم کم تلاش میکرذی به سینه خیز رفتن
آخه دوست داشتی
به همه جای خونه سرک بکشی
روز تولد 8 ماهگیت تونستی به طور مستقل
از حالت خوابیده بلند شی و بنشینی
اولین بار که من و بابا این حرکتتو دیدیدیم کلی ذوق زده شدیم